شبهه: آیا برهان علیت، وجود خدا را رد نمیکند؟!
شبهه: آیا برهان علیت، وجود خدا را رد نمیکند؟!
برهان حدوث یا علیت، برهانی است که برای اولین بار توسط افلاطون بر وجود خدا اقامه شد. با نگاهی منطقی به این برهان در میابیم که این برهان، برهانی قاطع، منطقی و غیر قابل رد است.
این برهان دارای دو مقدمه و یک نتیجهگیری بدین صورت میباشد؛
مقدمهی اول: هر پدیدهای پدید آورندهای دارد.
مقدمهی دوم: جهان هستی یک پدیده است.
نتیجه: جهان هستی یک پدید آورنده دارد.
ابتدا به بررسی نوع این استدلال میپردازیم: این استدلال یک استدلال از نوع قیاسی میباشد، طبق این استدلال ذهن از کل به جزء میرسد پس با صحت دو مقدمهی(قضیه) اول نتیجهگیری بهدست آمده کاملا صحیح است پس بیایید و باهم به بررسی مقدمههای برهان بپردازیم.
مقدمهی اول، هر پدیدهای پدید آورندهای دارد:
دنیای ما پر از پدیدههایی است که انسان با دیدن آنها نمیتواند تصور کند که خودبهخود به وجود آمدهاند؛ پس این پدیدهها بایستی وابسته به علتی باشند، قبول اینکه پدیدهها خودبهخود و بدون علت به وجود میآیند مانند این است که باور کنیم یک جادوگر از کلاه خالی خود یک کبوتر بیرون بیاورد! اما حداقل در جادو کلاه و جادوگر حضور دارند. پس در نتیجه عقل، تجربه و منطق حکم میکند که هیچ پدیدهای بدون علت به وجود نمیآید، اما آیا یک پدیده میتواند خودش خودش را به وجود بیاورد؟! قبل از جواب به این سؤال بایستی به سؤال دیگری پاسخ داده شود، اینکه پدیده چیست؟ ابتدا بیایید و خصوصیات یک پدیده را بنگریم خصوصیاتی که اگر بیشتر آن درک کنیم شناخت پدیده و در نتیجه درک برهان حدوث آسانتر میشود، پدیده چیزی که نبود و بود شد پس یک پدیده نمیتواند خودش را به وجود بیاورد چون قبل از وجودش اصلا وجود نداشت در واقع یک پدیده ممکن الوجود است یعنی نبودن اون پدیده لازم و ضروری نیست و میتواند نباشد پس وجود این پدیده نیازمند وجود علتی میباشد یعنی معلول علتی غیر خودش است پس در نبود علت یک پدیده وجود آن پدیده غیرممکن است. اشتباه منکران این برهان از آنجا نشأت میگیرد که از برهان اینطور نتیجه میگیرند که هر موجودی علتی دارد و این کاملا اشتباه است چون لفظ موجود دلالت برچیزی نمیکند که نبود و بودشد و وجود آن میتواند به علتی وابسته نباشد.
مقدمهی دوم، جهان هستی یک پدیده است:
خوب تا اینجا با ویژگیهای یک پدیده آشنا شدیم و فهمیدیم که یک پدیده نمیتواند ازلی باشد و باید نقطهی پیدایشی داشته باشد اما برای آنکه ثابت شود جهان ما پدیده است باید ثابت شود که ازلی نیست و علتی دارد ولی آیا جهان هستی ازلی است، همانطور که بیخدای مشهور برتراند راسل اعتقاد داشت؟! خوب طبق قانون دوم ترمودینامیک و همچنین نظریهی گسترش مداوم کیهآنها، جهان نمیتواند ازلی باشد اما چگونه؟ قانون دوم ترمودینامیک میگوید که انرژیهای مفید جهان درحال تمام شدن هستند یعنی رفته رفته آنتروپی جهان در حال افزایش است! برای مثال یک فنجان چای داغ در یک فضای بسته که میتواند یک اتاق با دمای نسبتا سرد باشد را در نظر بگیرید، طبق این قانون دمای چای داخل فنجان رفته رفته کاهش مییابد تا زمانیکه دمای اتاق و چای یکسان شوند(انرژی ثابت میماند طبق قانون اول ترمودینامیک و فقط از طریق گرما بین هوا و چای داغ تبادل صورت میگیرد که باعث میشود هوای اتاق گرمتر و چای سردتر شود) در نتیجه انرژی دسترسپذیر را به سردی میرود و کاهش مییابد و عکس این قضیه غیر ممکن است یعنی چای نمیتواند رفته رفته گرمتر شود چونکه انرژی دسترسپذیری وجود ندارد تا چای را داغتر کند! همان گونهکه تجربهی روزانهی ما این اصل را تایید میکند. حال اگر کل کیهان یک فضای بسته و ستارگان همان چای داغ در نظر گرفته شود که در حال سرد شدن است به دلیل رها شدن انرژی آنها به داخل فضا و اگر جهان ما ازلی باشد با در نظر گرفتن اینکه هرنقطهای از زمان لحظهی بینهایت میباشد(بینهایت = n- بینهایت) پس میبایست انرژی دسترسپذیری در کیهان وجود نداشته باشد! که این خلاف واقع است و واقعیت این است که جهان ما آغازی داشته است و اینکه انرژی دسترسپذیر این جهان به طور پیوسته دارد به سمت دسترسناپذیری میرود و این یعنی مسلماً کسی در آغاز به آن انرژی دسترسپذیر داده است!
طبق استدلال پس نتیجهگیری اینکه جهان ما علتی دارد یعنی پدیدآورندهای دارد درست میباشد و اون کسی نیست جز خداوند متعال.
اما این علت باید چگونه باشد؟!
- طبق نظریهی دانشمندان قوانین ثابت دنیای ما همچون بعد مکان و زمان از لحظهی بینگبنگ یا به اصطلاح مهبانگ پدیدار شدهاند؛ پس در نتیجه خدای بینگ بنگ میبایست خارج از قوانین کیهانی ما و زمآنها و مکآنها نامحدود و قادر بر همه چیز باشد.
- خدای بیگبنگ نمیتواند خود یک پدیده باشد و علتی داشته باشد! چون پدیده بودن خود نیاز به زمان دارد یعنی نبودن و بود شدن.
- بلفرض اگر خدا را وابستهی پدیدآورندهای بدانیم همچون نظریهی ملحدان این سلسله را باید تا ابد ادامه بدهیم که در نتیجه سلسلهای از وابستگیها را خواهیم داشت که از نظر منطقی وجود وابسته بدون مستقل محال است!
پس در نتیجه همهی جهان هستی و هر چیزی که وجود دارد ممکن الوجود و معلول علتی واجبالوجود هستند که خود مستقل از هرگونه علت و محدودیتی میباشد و ذاتاً خالق و قادر بر همه چیز است.
نظرات بسته شده است.