پاسخ به شبهه:
اگر در ظرف آب مگسی افتاد، آیا باید آن مگس را در آب غوطه دهیم؟
پاسخ:
رسول خداﷺ میفرمایند: (إِذَا وقَعَ الذُّبَابُ في شَرَابِ أحَدِكُمْ، فَلْيَغْمِسْهُ ثُمَّ لِيَنْزِعْهُ؛ فإنَّ في إحْدَى جَنَاحَيْهِ دَاءً، والأُخْرَى شِفَاءً)[1].
«اگر مگسی در نوشیدنی یکی از شما افتاد، آن را در آب غوطه دهد و سپس آن را بیرون بیندازد، زیرا در یک بال آن بیماری و در بال دیگر آن شفاست».
در روایت دیگری میفرمایند: «في إحدى جناحَي الذُّبابِ سُمٌّ ، و الآخرِ شفاءٌ ، فإذا وقع في الطعامِ فامْقُلوه فيه ، فإنه يُقدِّمُ السُّمَّ ، و يُؤخِّرُ الشِّفاءَ»[2]
«در یکی از بالهای مگس زهر است و در دیگری شفاست، اگر در غذا افتاد آن را کامل غوطه دهید، زیرا که بال زهرآگین را بر بال شفا مقدم میکند».
پروفسور دکتر امین رضا، استاد جراحی ارتوپیدی دانشگاه اسکندریه، در پی مقالهی منتشر شده از پزشک دیگری در برخی روزنامهها که حدیث مذکور را زیر سؤال میبرد، این چنین پاسخ میدهد.
یکی از پزشکان، حدیث مگس را بر اساس تحلیل علمی عقلانی متن آن رد کرده، نه بر اساس بررسی سند آن.
لازم است که برای این پزشک محترم، نکات زیر را یادآور نمود:
- او حق ندارد این حدیث یا هر حدیث دیگری را تنها به دلیل عدم موافقت آن با علم روز رد کند. علم در حال رشد میباشد و دائماً تغییرپذیر است و گاهی کاملاً نظریهی جدید، نظریهی قبلی را باطل میکند.
یک نظریهی علمی را امروز درست میپنداری؛ در حالی که آن را پس از مدتی کوتاه یا طولانی اشتباه میدانی. اگر علم از چنین وضعیتی برخوردار باشد، چگونه میتوان یک حدیث را بر اساس یک نظریهی علمی رایج، نادرست توصیف کرد؟ بعد اگر این نظریهی علمی در آینده تغییر کند، برمیگردیم و دوباره آن را درست میخوانیم؟
- او حق ندارد این حدیث یا هر حدیث دیگری را به این بهانه رد کند که با عقلش در تضاد است. اشکال پیش آمده به خاطر حدیث نیست بلکه به علت اشکال در عقل وی میباشد. تمام کسانی که به علوم جدید اهتمام دارند به عقلهای شان نیز احترام خاصی قائل هستند؛ یکی از صورتهای احترام به عقل این است که دانش را با جهل مقایسه نماییم.
علم عبارت از تودهای انباشتهشده از معرفت است که انسانها در طول تاریخ از طریق تلاشهای هماهنگ برای پی بردن به کنه امور تلاش کردهاند . اما جهل، آن چیزی است که ما نمیدانیم، یعنی چیزی که هنوز وارد محدودهی علم نشده است. با یک نگاه عقلانی درمییابید که علم هنوز کامل نشده است وگرنه پیشرفت بشریت متوقف میشد و جهل حد و مرزی ندارد و گواه این امر پیشرفت علم و اکتشافات پیاپی و روزافزون است که نشان از آن دارد که جهل پایانی ندارد.
شخص دانشمند عاقل و منصف میداند که دایرهی علم بسیار وسیع است، اما دایرهی جهل ما وسیعتر میباشد، بنابراین جایز نیست علم موجود، ما را غرق در خودبزرگبینی کند و جایز نیست که علم، ما را نسبت به جهالتی که در آن فرورفتهایم کور کند. وقتی میگوییم: علم امروز همه چیز است و آخرین چیزی میباشد که میتوان به آن دست یافت، این گفته ما را به سمت خودبرتربینی، توقف پیشرفت و سردرگمی در تفکر سوق میدهد و همه اینها قضاوت ما را در مورد اشیاء خراب میکند و حتی ما را نسبت به حقیقتی که جلوی چشم ما باشد کور میکند و ما را وادار مینماید که حقیقت را باطل و باطل را حقیقت بدانیم و در نتیجه با مسائلی مواجه میشویم که در تضاد با ذهن ما قرار میگیرد و اگر ما به جای این که تحت تأثیر تابش دانش و غرور قرار بگیریم، عقل خود را به شیوهای سالم و فطری به کار میبردیم که با تواضع و بزرگپنداری جهل هدایت میشد، هرگز در تضاد واقع نمیشد.
- اما این سخن که در طب نسبت به معالجهی امراض با مگس چیزی ذکر نشده، سخن درست نیست. من منابع باستانی در اختیار دارم که برای بیماریهای مختلف با استفاده از مگس، نسخههای درمانی تجویز میکند. اما در دوران مدرن، همه جراحانی که در سالهای قبل از کشف ترکیبات سولفا زندگی میکردند، با چشمان خود مشاهده میکردند که بسیاری از شکستگیها و زخمهای مزمن با استفاده از مگسها علاج میشد و به همین خاطر بود که مگسها پرورش داده میشدند و مبنای این معالجه کشف ویروسی به نام «واکتریوفاژ» بود که نابود کنندهی میکروبها محسوب میشد.
بر این اساس که مگسها همزمان حامل میکروبهایی هستند که باعث بیماری میشوند و همچنین باکتریوفاژهایی به همراه دارند که به این میکروبها حمله میکنند. کلمه «باکتریوفاژ» به معنای خوردن میکروب است. شایان ذکر است که توقف تحقیقات در مورد درمان زخم با مگس به دلیل شکست این روش درمانی نبوده، بلکه به دلیل کشف ترکیبات سولفاتی بوده است که به شدت مورد توجه اطباء و دانشمندان قرار گرفت.
- در این حدیث خبری غیبی آمده که دلالت بر وجود سم در مگس میکند و این همان چیزی است که علم مدرن در دو قرن اخیر به آن دست یافته است. قبل از کشف آن، اگر دانشمندان میخواستند، میتوانستند این حدیث نبوی را زیر سؤال ببرند، زیرا تا هنوز ثابت نشده بود که مگسها مضر هستند.
- اگر بر این روایت اشکال میگیریم فقط به خاطر میکروبهایی که بر مگس است، باید نکات زیر را مدنظر داشته باشیم:
الف) این درست نیست که همهی میکروبهای موجود در مگسها، مضر هستند یا باعث بیماری میشوند.
ب) میکروبهای موجود در یک و دو مگس برای ایجاد بیماری در افرادی که مبتلا به این میکروبها میشوند، کافی نیست.
ج) امکان ندارد که بدن انسان از میکروبها به طور کامل خالی شود و اگر بالفرض چنین چیزی امكان داشته باشد، اين بزرگترين ضرر برای بدن محسوب میشود، زيرا وجود مقدار کمی میکروب برای بدن مفید است و سبب مصونیت تدریجی بدن در برابر میکروبها میشود.
- در این حدیث خبر غیبی دربارهی وجود چیزی بر روی مگسها آمده است که با میکروبهای موجود در آن مبارزه میکند و علم جدید بیان کرده که ذرات کوچک و ریزویروسها و باکتریها با ترشح مواد سمی، یکدیگر را از بین میبرند و از برخی مواد سمی میتوان در درمان استفاده کرد که به آنها «آنتی بیوتیکها» میگوییم؛ مانند پنیسیلین، کلرومیستئین و.
- این حدیث نبوی هیچ کسی را به شکار مگس و داخل کردن اجباری آن در ظرف آب دعوت نکرده و به باز گذاشتن درب ظروف و تساهل در نظافت خانه و خیابان تشویق نمیکند بلکه با توجه به کمبود آب و غذا در آن دوران، در صورت نداشتن هیچ چارهای جز استعمال آب یا غذا، روش درست استفاده از آن را برای ما آموزش میدهد.
- اگر مگس در ظرف کسی بیفتد که طبعاً از آن متنفر میشود و نمیتواند از آن ظرف بخورد، اجباری در کار نیست؛ زیرا امر صورت گرفته در این حدیث برای بیان وجوب نیست بلکه برای بیان مباح بودن است و خداوند هیچ کسی را به کاری بیش از توانش مکلف نمیکند.
- این حدیث نبوی هیچ یک از پزشکان یا مسئولین بخش صحت را از مقابله، کشتن یا نابودی مگسها در محیط زیست باز نمیدارد و به ذهن هیچ عالم دینی نمیرسد که این حدیث مردم را به ایجاد مزارع یا جوجه کشی از مگسها دعوت کرده باشد و یا اینکه به سهلانگاری و عدم مقابله با مگسها دعوت کند و هر که این چنین میپندارد، حقیقتاً اشتباه بزرگی مرتکب شده است.
[1]. صحیح البخاری(3320)
[2]. مسند احمد(11661) + ابن ماجة (3504)
نظرات بسته شده است.