شبهه:
نابودی قوم عاد چند روز طول کشید؟
طرح شبهه:
یک روز (سورهی قمر/19) یا چندین روز (سورهی فصلت/16، سورهی حاقه/6-7)
آیات مطرح در شبهه
1 – (إِنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي يَوْمِ نَحْسٍ مُسْتَمِرٍّ) [قمر/19]
ما تندباد وحشتناک و سردی را در یک روز شومی که (هفت شب و هشت روز) ادامه داشت، بر آنان وزان و روان کردیم.
2 (فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَحِسَاتٍ لِنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لَا يُنْصَرُونَ) [فصلت/16]
سر انجام باد تند و پرصدا و سخت سردی را در روزهای شومی به سویشان وزان کردیم، تا عذاب خوار و پستکنندهای در زندگی همین دنیا بدیشان بچشانیم. و عذاب آخرت خوار و پست کنندهتر است، و آنان اصلاً یاری و کمک نمیشوند.
3 – (وَأَمَّا عَادٌ فَأُهْلِكُوا بِرِيحٍ صَرْصَرٍ عَاتِيَةٍ (6) سَخَّرَهَا عَلَيْهِمْ سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ حُسُومًا فَتَرَى الْقَوْمَ فِيهَا صَرْعَى كَأَنَّهُمْ أَعْجَازُ نَخْلٍ خَاوِيَةٍ) [حاقه/6و7]
و قوم عاد به وسیله تندباد سرد و سرکش و پر سر و صدای ویرانگری نابود شدند. خداوند تندبادی را هفت شب و هشت روز پیاپی بر آنان گمارد، در این مدّت مردمان را میدیدی که روی زمین افتادهاند و انگار تنههای پوک و توخالی درختان خرمایند.
نگاهی گذرا به شبهه
منتقد با طرح این شبهه وانمود میکند، آیاتی که با نابودی (قوم عاد) در قرآنکریم آمده است، فاقد همخوانی و انسجام مفهومی است و آیات به جای اینکه مکمل همدیگر از نظر معنی باشند، در تکرار واقعه دچار تناقض شدهاند. حال با بررسی تفسیری و ربط آیات به این نتیجه میرسیم که منتقد همانند نقدهای قبلی با عدم آگاهی از فن تفسیر، یا از روی عناد و حقگریزی، نقد را طرح کرده و فاقد اعتبار علمی میباشد.
پاسخ به شبهه
1 – یوم در فارسی به معنی (روز) آمده است، هر چند به معنی (دوران) هم استعمال میشود. یعنی کاربرد ادبی (یوم) همیشه به معنی روز، یعنی متوسط زمانی معادل 12 ساعت نیست. مثلاٌ در جملهی زیر کلمهی (روز) برههای از زمان را میرساند: (یک روز) زمین یک پارچه آتش بود، که امروزه مسکن و مأوایی دلنشین برای انسان است. در ادبیات کلاسیک فارسی هم نمونههای فراوانی از کاربرد (یوم) در غیر معنی روز، به چشم میخورد. امام غزالیe (450-550) در نصیحتالملوک می گوید : (در قیامت که (روز) حساب و مکافات است، روح را به کالبد دهند و همه را برانگیزانند…)
شیخ سعدی در کلیاتش آورده است:
کسی روز محشر نگردد خجل
که شبها به درگه، برد سوز دل
نه گفت اندر او کار کردی، نه چوب
شب و روز از او خانه در کند و کوب
مولانا در دیوان شعر شمس می گوید
هر آن پروانه که شمع تو را دید
شبش خوشتر ز روز آمده به سیما
همی برد بگرد شمع حسنت
به روز و شب ندارد هیچ پروا
در کلیهی موارد فوق واژهی (یوم) به معنی برههای از زمان بکار رفته است. نه روز در معنی 12 ساعت.
2 – (یوم) در آیه ی 19 سورهی (الْقَمَرُ)، بیانگر مطلق زمان است، که مراد از آغاز وزیدن طوفان و شروع بلا میباشد، و معنای روز واحد 12 ساعتی نیست، که منتقد تصور میکند.
3 – آیات 6 و7 سورهی(الْحَاقَّةُ)، و آیهی 16 سورهی ( فُصِّلَتْ )، یک حادثهی واحد را اعلام میکنند. و ( أَيَّامٍ ) در آیهی 16 (فصلت) اشاره تکمیلی آیات 6 و 7 سورهی (الْحَاقَّةُ) است.
در واقع (ایام نحسات) تعبیری دیگر از(سَبْعَ لَيَالٍ وَثَمَانِيَةَ أَيَّامٍ ) میباشد، و هردو تعبیری دوگانه از واقعهای واحد حادثه هستند.
4 – در مورد آیهی 19 سورهی (الْقَمَرُ)، تعبیری (فِي يَوْمِ نَحْسٍ) اشاره به زمان حادثه به صورت مطلق است، زمانی محدود، بلکه قطعهای از زمان است که مفسرین آغاز آن را روز چهارشنبه تفسیر کردهاند. در واقع (روز) مورد نظر در آیه، شروع اولیه عذاب را میرساند، که در روز شروع شده است، نه شب و آغاز عذاب را اعلام میکند.
تفسیر آیات
ارسال عذاب از طرف خداوندجل جلاله در زمانی صورت گرفته، که به (شوم) و نحس مشهور است. و علت آن ریشهکن کردن (قوم عاد) بود. چون آنان هیچ پناگاهی برای نجات نیافتند.
علت این امر دو چیز بود: یکی پیدرپی بودن طوفان که در آیهی 6 و7 حاقه بدان اشاره میکند هفت روز و هشت شب و این مدتزمان، از صبح چهارشنبه شروع شده تا شب چهارشنبه هفتهی بعد، پایان یافته است. دیگری شدت وزیدن طوفان بوده است، که مفسرین بادهایی با سرعت 17 فرسخی و 20 فرسخی و یا بیشتر را ، ویرانگر و به اصطلاح قرآن (مُؤْتَفِكَةَ) مینامند. البته با توجه به امکانات آن زمان، قدرت و شدت طوفان قابل ارزیابی دقیق نمیباشد؟
نتیجه گیری
با توجه به توضیحات و دلایل ارائه شده، و محتوای آیات، یکی زمان شروع، و مدت آن را خبر میدهد، و مجموعهی آیات، تکمیلکننده بحث و پیام حوادث هستند؛ و هیچ تناقضی در آیات وجود ندارد، بلکه آنچه از طرح شبهه به چشم میخورد، جهل منتقد از طرفی، و از طرف دیگر عناد او با قرآن است.
منابع و مراجع
1 – تفسیر فی ظلال، سید قطب، مصطفی خرم دل، نشر احسان، سال 1387
2 – تفسیر نور، مصطفی خرم دل، نشر احسان، سال1386
3 – تفسیر المراغی، مصطفی مراغی، داراحیاء التراث العربی، بیروت
4 – تفسیر المنار، رشید رضا، دارالفکر، بیروت
5 – تفسیر المیزان، محمد حسین طباطبایی، محمد جواد حجتی کرمانی، نشر فرهنگی رجا 1366
نظرات بسته شده است.