شبهه:
چرا پیامبر اسلام در سخنرانیهایش مردم را میترساند؟
دکتر سها در کتاب نقد محمد (48) مینویسد:
پیامبر اسلام در سخنرانیهایش مردم را از جهنم میترساند، ترس موجب بستن راه اندیشه میشود و مردم بدون دلیل و اندیشه، تسلیم ترس میشوند. بنیان تمام ادیان خصوصاً اسلام بر ترس دنیوی (شمشیر) و ترس اخروی گذاشته شده است.
پاسخ:
الف)
همهی پیامبران الهی به عنوان افرادی هدایتگر، بشارتدهنده و هشداردهنده مبعوث شدهاند؛ چنانکه الله متعال میفرماید:
( يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْنَاكَ شَاهِدًا وَمُبَشِّرًا وَنَذِيرًا)[1]
پیامبران الهی مژده دهنده به سوی بهشت و هشدار دهنده از جهنم بودهاند؛ پیامبر اسلامﷺ نیز یک هشدار دهنده بود تا مردم را متوجه اعمال و رفتارشان گرداند؛ چرا که در قیامت اعمال انسان است که بر وی مسلط میشود: «أَعْمَالُكُمْ عُمَّالُكُمْ»[2] پس عذابهای اخروی نتیجهی حقیقی اعمال خود انسان است. حال اگر رسول اللهﷺ نتیجهی حقیقی اعمال و رفتار انسانها را برای شان هشدار میدهد، در واقع به آنها برنامه داده تا بهترین راه را انتخاب نمایند و از هر گونه خطا و اشتباهی به دور باشند؛ هشدار دادن نسبت به عذابهای گوناگون جهنم نشانهای از شفقت، رحمت و مهربانی رسول اللهﷺ است که مردم را از نتیجه اعمالشان در این دنیا آگاه میسازد تا شخص عاقبت کارش را بداند و در روز قیامت دلیل پیش نکند که من از عاقبت کار خود بیخبر بودم و مرتکب چنین عملی شدم، بیان کردن نتیجهی کار شخص مقابل اوج مهربانی نسبت به اوست.
برای اینکه مسئلهی فوق به خوبی واضح شود، لازم است که در مثالهای زیر تأمل فرمایید:
( کسی با سرعت زیادی در حال حرکت است، فوراً با تابلو قرمز رنگ هشدار! خطر سقوط به دره! و یا از سرعت خود بکاهید! مواجه میشود. شخص عاقل از این هشدار میترسد و از سرعتش میکاهد و در نتیجه به سلامت عبور میکند، اما شخصی از روی جهل یا دشمنی نسبت به هشدار، سرعتش را بیشتر میکند و به درهی هلاکت میافتد و نابود میشود.[3] محتوای سخنان دکتر سها این است که ما باید تمام تابلوهای هشدار! خطر! پیچ خطرناک! و… را از جادهها برداریم، چون تمامی آنها انسان را به نوعی تهدید نموده و میترساند.)
( در مسیری خارهای زیادی ریخته شده، شخص عاقل از مسیری میرود که آسیب نبیند و از رفتن در مسیر پرخار اجتناب میکند، چون ترس از آسیب دارد. رسول اللهﷺ نتیجهی مسیری که کفار در آن روان هستند را بیان کرده؛ حال به اراده و خواست خودشان بستگی دارد که آیا رفتن در آن مسیر را ادامه میدهند یا بعد از ذکر نتیجهی رفتن در آن مسیر از رفتن در آن خودداری میکنند.)[4]
( گاه فریاد بر سر کسی که بر لبهی پرتگاه و در معرض سقوط است، تنها راه ضروری و شایسته برای هوشیاری و نجات او محسوب میشود و در حقیقت مناسبترین برهان و شایستهترین استدلال است. اگر پدری فرزند خود را از نتیجهی تیز رفتن از سر پیچ (که افتادن در دره است) باخبر میکند، این مهربانی و دلسوزی پدر را نسبت به فرزندش نشان میدهد. بعد از این اطلاع، اگر بچه از سر پیچ با احتیاط عبور نماید، از افتادن در دره نجات پیدا میکند. حال رسول اللهﷺ نتیجهی کفر و شرک را بیان نموده است تا مردم از آن باخبر شده و به عذاب سخت آن مواجه نشوند. اما اعتراضکنندگان در عوض تفکر بر این نعمت بزرگ که باعث تفکر و احساس مسئولیت و خودداری از آتش جهنم میشود. همواره به اعتراض رو آورده و میگویند: پیامبر اسلام در سخنرانیهایش مردم را از جهنم میترساند؟ آیا پدر خیرخواه برای اینکه نتیجهی عمل فرزندش را به او گفته مجرم است؟! اهل انصاف داوری کنند، آیا این احادیث و هشدارهای پیامبرﷺ پیامآور ترس و تهدید است یا تفکر و احساس مسئولیت در برار اعمال و رفتار مان؟!)
پیامبر اسلامﷺ هم پدر معنوی امت و هم معلم بشریت بودند و یک معلم دلسوز همواره از تشویق و ترغیب کار میگیرد؛ آیا هیچ تفاوتی نیست بین معلمی که بارها و بارها با مهربانی، دانشآموز تنبلش را از نتیجهی درس نخواندن آگاه کند و بین آن معلمی که برایش موفقیت و شکست دانشآموزان فرقی نمیکند و فقط میآید درسش را میدهد و دانشآموزانش از هرگونه تذکر و تشویقی محرومند؟ کدام یک دلسوزتر است؟ مسلماً معلمی که تذکر میدهد و تشویق میکند.
_ اگر به انسان بگویند: به آتش دست نزن وگرنه دستت میسوزد. آیا این حرفها ترسناک است یا اوج شفقت و مهربانی شخص هشداردهنده را نشان میدهد؟ مسلماً جواب انسانهای عاقل و خردمند این است که هشدارها خیرخواهانه بوده و برای رشد فرد میباشد، پس آیا این رحمت و محبت و راهنمایی نیست که رسول اللهﷺ انسانها را از حقایق عالم هستی با خبر میسازد؟[5] )
ب)
ترس بر سه نوع میباشد:
1) جبن: ترس بیخردانه از چیزی که شایستگی ترسیدن را ندارد، مثلاً: ترس از دیو سپید یا اژدها و…
2) خوف: ترس عاقلانه، مثلاً: ترس از تصادف، قبول نشدن در امتحان و یا پریدن از جای بلند.
3) خشیت: ترس عاشقانه، به گونهای که تمام تلاش خود را به خرج میدهد تا محبوب خویش را ناراحت نکند.
اسلامستیزان ترس ما مسلمانان از جهنم و قیامت را در مرحلهی جبن قرار دادهاند که کاملاً نادرست است، بلکه ما از جهنم خوف داریم تا آسیب نبینیم، مانند کسی که میداند نتیجهی پریدن از ارتفاع بلند مرگ است. ترس از نتیجهی یک عمل، انسان عاقل را از انجام آن باز میدارد. اما بالاترین مرحلهی ترس از خداوند که اولیاء و دوستان خدا دارند خشیت است که یک ترس عاشقانه میباشد. آنها میترسند که مبادا خدای مهربان از ایشان ناراضی شود.
ج)
اینطور نیست که پیامبرﷺ فقط از جهنم و تهدید سخن گفته باشد، بلکه در احادیث فراوانی از نعمتهای بهشت نیز سخن گفتهاند، پس این نیز یک مغالطه است که مفاهیم را اسلامستیزان به صورت گزینشی انتخاب میکنند؛ در ادامه روایاتی آورده میشود که پیامبرﷺ مسلمانان را ترغیب به سوی نعمتهای بهشتی کرده است.
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ (رضی الله عنه) عَنِ النَّبِيِّ ﷺ قَالَ: قالَ اللَّهُ تَعَالی: أَعْدَدْتُ لِعِبَادِي الصَّالِحِينَ ما لا عَيْنٌ رَأَتْ، ولَا أُذُنٌ سَمِعَتْ، ولَا خَطَرَ علَى قَلْبِ بَشَرٍ»[6] «از ابو هریره(رضی الله عنه) روایت است که رسول اللهﷺ فرمود: خداوند فرموده است: برای بندههای صالح خود چیزی مهیا کردهام که نه چشم آن را دیده و نه گوش شنیده و نه در دل کسی خطور کرده است».
«عَنْ أَبِي هُرَيْرَةَ (رضی الله عنه)عَنِ النَّبِيِّ ﷺ قَالَ: «مَنْ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ يَنْعَمُ لاَ يَبْأَسُ لاَ تَبْلَى ثِيَابُهُ وَلاَ يَفْنَى شَبَابُهُ»[7] «ابو هریره (رضی الله عنه) میگوید: نبی اکرمﷺ فرمود: «هر کس، وارد بهشت گردد، از ناز و نعمت برخوردار میشود، دچار فقر نمیگردد، لباسهایش کهنه نمیشود و جوانیاش از بین نمیرود».
«عن أبو موسى الأشعري (رضی الله عنه) عَنِ النَّبِيِّ ﷺ قَالَ: «جنَّتان من فضَّةٍ آنيتُهما وما فيهما ، وجنَّتان ، من ذهبٍ آنيتُهما وما فيهما»[8] «دو باغ در بهشت وجود دارد که تمام وسایل و آنچه در آنها موجود است از نقره میباشد و دو باغ دیگر در آن وجود دارد که ظروف و تمام آنچه در آنها قرار دارد از طلا هستند».
«عَنْ أَنَسِ (رضی الله عنه) عَنِ النَّبِيِّ ﷺ قَالَ: «إِنَّ فِي الْجَنَّةِ لَسُوقًا، يَأْتُونَهَا كُلَّ جُمُعَةٍ، فَتَهُبُّ رِيحُ الشَّمَالِ فَتَحْثُو فِي وُجُوهِهِمْ وَثِيَابِهِمْ، فَيَزْدَادُونَ حُسْنًا وَجَمَالاً، فَيَرْجِعُونَ إِلَى أَهْلِيهِمْ وَقَدِ ازْدَادُوا حُسْنًا وَجَمَالاً، فَيَقُولُ لَهُمْ أَهْلُوهُمْ: وَاللَّهِ لَقَدِ ازْدَدْتُمْ بَعْدَنَا حُسْنًا وَجَمَالاً، فَيَقُولُونَ: وَأَنْتُمْ، وَاللَّهِ لَقَدِ ازْدَدْتُمْ بَعْدَنَا حُسْنًا وَجَمَالاً»[9]
«انس(رضی الله عنه) میگوید: نبی اکرمﷺ فرمود: در بهشت، بازاری وجود دارد که بهشتیان هر جمعه به آن میروند؛ در آنجا، باد شمال میوزد و نعمتهای بهشتی (از قبیل مُشک و غیره) به چهرهها و لباسهایشان میپاشد و باعث افزایش حُسن و جمال آنان میگردد. سپس بهشتیان به خانوادههایشان بر میگردند در حالیکه زیباتر هستند. خانوادههایشان به آنها میگویند: سوگند به الله که شما زیباتر شدهاید. آنها میگویند: سوگند به الله که بعد از ما، شما نیز زیباتر شدهاید». از این روایات و روایات بسیاری دانسته میشود که رسول اللهﷺ بر علاوه هشدار از جهنم همواره مردم را به سوی بهشت تشویق و ترغیب میکرد.
د)
اما اینکه اعتراض میکند، بنیاد اسلام بر ترس دنیوی (شمشیر) گذاشته شده است باید بگوییم که مشرکین مکه کسانی نبودند که از شمشیر کسی بترسند؛ صفت آزادگی که در آنها وجود داشت، باعث شده بود که آنها هیچگاه زیر بار زور نروند…»؛ سهیل بن عمرو گفت: «و الله لو کنا نعلم انک رسول الله ما صددناک عن البیت و لاقاتلناک»[10] «به خدا سوگند، چنانچه معتقد بودیم تو پیامبر خدا هستی، آنگاه جلو تو را از خانهی کعبه نمیگرفتیم و با تو نمیجنگیدیم».
هنگامی که اسلام پیروز گردید و مکه فتح شد، پیامبرﷺ عفو عمومی اعلان کرده و مشرکینی که صحابه و عزیزان پیامبرﷺ را شهید ساخته بودند را بخشید، هیچکسی را به زور شمشیر مسلمان نساخت تا اینکه خودشان نزد پیامبرﷺ آمده و با خواست و رضایت خود ایمان آوردند، حال مخالفین باید ثابت کنند که کجای تاریخ آمده که پیامبر اسلامﷺ شمشیر به دست گرفته و از مخاطب خواسته تا ایمان بیاورد. در حالیکه الله متعال میفرماید: ( لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِO[11]) پیامبرﷺ که خلاف دستورات قرآن عمل نمیکرد.
پیامبرﷺ اگر میخواست میتوانست تمام دشمنانش که اصحاب و عزیزانش را شهید ساخته بودند را سر زند، در حالیکه از عفو و بخشش خود بکار برده و همه را بخشید. این رحم و شفقت پیامبر بود که باعث شد تا دشمنانش به سوی او آمده و با خواست و ارادهی خود اسلام بیاورند. «دسیلیس اولیری» یکی از مورخان میگوید:
«تاریخ این را واضح میسازد که یکی از پوچترین افسانههایی که مورخان تا کنون تکرار نمودهاند، همان افسانههای متعارف اند که بیان میدارد، مسلمانان اسلام را با شمشیر بر روی نژادهایی که فتح نمودهاند میقبولاندند».[12]
اندونزی و مالزی از جمله کشورهایی هستند که بیشترین و مدرنترین مسلمانان را دارند؛ در حالیکه هیچ نیرو و ارتشی از مسلمانان به آنجا نرفته است.
در حقیقت شمشیری که اسلام را تبلیغ کرد، شمشیر عقل است؛ شمشیری که قلب و ذهن مردم را تسخیر میکند. الله متعال میفرماید:( ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَO [13])
«با حکمت و پند نیکو (مردم را) به راه پروردگارت دعوت نما، و با روشی که نیکوتر است، با آنها (بحث و) مناظره کن، بیتردید پروردگارت به (حال) کسی که از راه او گمراه شده است؛ داناتر است، و (نیز) او به هدایت یافتگان؛ داناتر است».
[1]. احزاب/ 45
[2]. مرقاة المفاتيح شرح مشكاة المصابيح (9/3862 )
[3]. کشف نیرنگ و رد بهتان در پاسخ به نقد قرآن (845-846)
[4]. جهان واپسین و رد شبهات ملحدین )298) با تصرف
[5] کشف نیرنگ و رد بهتان در پاسخ به نقد قرآن (1742) با تصرف
[6]. صحیح بخاری (3244) + صحیح مسلم (2824)
[7]. صحيح مسلم (2836)
[8]. صحیح بخاری (4878) + صحیح مسلم (180) + سنن ابن ماجه (186)
[9]. صحیح مسلم (2833)
[10]. نبی رحمت، ص 37
[11]. بقره/ 256
[12] .Islam at the Crossroads (page 8)
[13]. نحل/ 25
برای دریافت مقاله بصورت pdf بالای لینک زیر کلیک نمایید. چرا_ییامبر_اسلام_در_سخنرانی_هایش_مردم_را_می_ترساند؟_
مرکز هدایت؛ رد اسلامستیزان
نظرات بسته شده است.