شبهه:
مردم در روز قیامت سه دسته هستند یا دو دسته؟
طرح شبهه:
مردم در روز قیامت سه دسته هستند یا دو دسته؟
در سورهی واقعه آیهی 7 قرآن ادّعا میکند که در روز قیامت مردم سه دسته میشوند، امّا در سورهی بلد آیا 18-19 و در سورهی زلزال آیات 6-7 تنها دو گروه را میشمرد. که این هم نوعی از اختلافات عددی در قرآن است.
آیات مطرح در شبهه
1 – «وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً» [واقعه/7]
«و شما سه گروه خواهید شد.»
2– «أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ» [بلد/18]
«آنان سمت راستیها و اهل سعادتند.»
3– «وَالَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِنَا هُمْ أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ» [بلد/19]
«ولی کسانی که آیات ما را نپذیرند، ایشان سمت چپیها و اهل شقاوتند.»
4– «يَوْمَئِذٍ يَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِيُرَوْا أَعْمَالَهُمْ (6) فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ» [زلزال/6-7]
«پراکنده خارج میشد تا اعمال، به آنها نشان داده شود!(6) پس هر کس هم، ذرهای کار خیر انجام دهد، آن را میاندازد (7)»
آیهی 7 سورهی واقعه «وَكُنْتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً» در مورد زوج، زوج همیشه منظور از مؤنث و مذکر نیست. بلکه به اموری که قرینه هم هستند گفته میشود، و در این آیه منظور اصنافی از مردم است، که در قیامت قرین یکدیگرند.
1– دسته اوّل «أَصْحَابُ الْيَمِينِ»: گروهی که در قیامت نامه اعمالشان بدست راستشان داده میشود و این امر رمزی برای نیکوکاران است. واژهی «یمین» از «یُمن» است؛ یعنی سعادت و خوشبختی، که سرانجام این گروه سعادت و خوشبختی است.
2– گروه دوّم «أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ»: که در مقابل «اصحاب المیمنة»، که خوشبخت هستند؛ به موازات آنان، و قرینه آنان از زیانبارانند. واژهی «مشئمة» از (شُوم) آمده یعنی نحس، تیرهبخت و بیچاره که نامهی اعمالشان به دست چپشان داده شده و این رمز تیرهروزی و مجرم بودن این گروه است.
3– گروه سوم «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»: پیشگامان، و سابقون «اسوة و قُدوة» مردمند و از مقربان درگاه خداوند(جل جلاله)، این دسته نه تنها در ایمان و تصدیق، بلکه در عمل نیز اهل مسابقه و پیشیگرفتن بودهاند. و این سبقت و سابقه؛ مختص به دوره پیامبرﷺ نیست؛ بلکه در هر دوره از دوران پیامبران(علیهما السلام)، گروهی با این مفهوم در گرویدن و عمل کردن پیشتاز و قدوه بودهاند – در حدیثی از پیامبرﷺ روایت شده که (سابقون) کسانی هستند که وقتی حق به آنها داده شود، پذیرا میگردند.
نگاهی گذرا به شبهه
منتقد با طرح تقسیمبندی انسانها در قیامت – و به زعم او – عدم هماهنگی در محتوای آیات از زاویهی دیگری و جلوهی دیگری؛ به روال قبلی تناقض دیگری از قرآن را برملا میکند. و چنان تصور میکند که خداوند(جل جلاله) دچار دوگانه گویی گردیده و کلامش فاقد ربط کلامی و انسجام معنی دار میباشد. حال با توجّه به تفسیر آیات و تفکیک دستهبندیهای قرآنی معلوم میشود کما فی السباق منتقد، توهّم تناقض بینی داشته است.
پاسخ به شبهه
1– قبل از هرچیز لازم به ذکر است، تقسیمبندی دقیقی از «نفس» را از منظر قرآن داشته باشیم، که منتقد محترم از آن غافل مانده است، قرآن نفسها را در سه دسته تقسیمبندی میکند: «نفس امّارة»، «نفس لوّامة» و «نفس مطمئنة» که هر سه، در قرآن مورد اشاره قرار گرفتهاند. دو گونهی نفسها: «نفس لوامة» و «نفس مطمئنة» صاحبان خویش را در مسیر هدایت به پیش برده و نفس هدایتبخش هستند، و دیگری که «نفس امّارة» است، سبب گمراهی صاحب خویش میشود. لذا با این تقسیم بندی نفس، انسانها مرز خود را خطکشی و مشخص میکنند. سورهی یوسف /52 – سورهی قیامت /2 – سورهی فجر /27.
2– تمام تقسیمبندیهای قرآن، بر پایهی «ایمان و کفر» است، و خارج از این دو طبقه، طیف و گروه دیگری را در برنمیگیرد. هر چند «نفاق» هم اسم دیگری است که در قرآن مطرح است، ولی آنان نیز زیر مجموعهی «کفر» هستند. و در آخرت هم دو جایگاه در مقابل ایمان و کفر «بهشت و جهنم»، محل استقرار انسان میباشد. و هر تقسیمبندی و دستهبندی دیگری تحت این تقسیمبندی جای میگیرد.
3– تقسیمبندی در دو سورهی «الرحمان» و «واقعه»؛ و سورهی «فاطر»، تقسیمبندی «ثلاثة» تحت نامهای متفاوت و همسو، امّا همگی در دو دایره قرار میگیرند، و آن دایرهی «کفر و ایمان» است. «الْمُجْرِمُونَ» در سورهی الرحمان، « أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ، أَصْحَابُ الشِّمَالِ و الْمُكَذِّبِينَ» در سورهی واقعه، همگی در دایرهی «کفر» قرار دارند، و بقیهی دستهها به اسامی متفاوت، اهل نجات بوده و در دایرهی اسلام و ایمان قرار دارند.
الف – تقسیمبندی سورهی «الرَّحْمَنُ»:
1-«لِمَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ» (کسی از مقام پروردگار خود بترسد) [الرحمان/46]
2-«مِن دُنها» (علاوه بر دو باغ قبلی) یعنی جایگاه دیگر برای گروهی دیگر. [الرحمان/62]
3– مُجْرِمُونَ (گناه کاران) [الرحمان/41]
تقسیمبندی سورهی «الْوَاقِعَةُ»:
1-«السَّابِقُونَ و المُقَرَّبُونَ» (پیشتازان، پیشگامان) [واقعه/10]
2-«أَصْحَابُ الْيَمِينِ، أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ» (سمت راستیها) [واقعه/8]
3– «سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ» (پیشتاز در نیکیها) [فاطر/32]
4– با توجّه به بررسی آیات سورهها در کلیهی سورهها، تقسیمبندی بر پایهی «ایمان وکفر» است:
1– سورهی بلد «أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ و أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ»
2– سورهی انسان «شَاكِرًا و كَفُورًا»
3– سورهی بناء «مُتَّقِينَ و طَّاغِينَ»
4– سورهی نازعات «خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ و طَغَی»
5– سورهی انفطار «الْأَبْرَارَ و الْفُجَّارَ»
6– سورهی مطففین «الْأَبْرَارَ و مُكَذِّبِينَ» – امّا تقسیمبندی «ثلاثة» در سورههای«الرَّحْمَنُ» در سورهی «الْوَاقِعَةُ»که منتقد بدان اشاره نموده، و «فَاطِرِ» به استثنای «مُجْرِمُونَ» و «أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ» بقیهی گروهها، بهشتی هستند؛ که صاحبان نفس «لوّامة مُطمئنَّة» هستند، که تحت یکی از گروههای دو گانهی: شاکر، متقین، ابرار، أأَصْحَابُ الْيَمِينِ و مقربین در تقسیمبندی سورههای فوق قرار دارند، و هیچ تناقضی در آنها وجود ندارد. و دو صنف «ثلاثة» در آیهی«الْوَاقِعَةُ» بهشتی هستند.
5– اگر از منظر عقلی و دنیانگر به این تقسیمبندی توجّه کنیم، در امتحان کنکور شرکت کنندگان به دو دسته تقسیم میشوند «قبولشدگان» و «مردودین» ولی قبولشدگان همگی دارای یک پله واحد علمی نیستند. بلکه بر اساس رتبهی قبولی تقسیم شده، و هر کدام در «دانشکده و دانشگاه» نزد خداوند(جل جلاله) هستند، ولی جایگاه آنان در بهشت متفاوت است، لذا اشاره سه گانه در آیات به همان جایگاه آنان است که در زیر مجموعهی «ایمان» قرار دارند.
شرح تفصیلی آیات
1– در سورهی «الْوَاقِعَةُ» مردمان را سه گروه – نه دو گروه چنان که در صحنههای دیگر قرآنی عرضه شده و پیدا است – خواهیم یافت. نخست از یاران دستراستی «أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ» یا اهل سعادت و میمنت، سخن میرود. و لیکن به طور مفصّل از ایشان صحبت نمیشود. بلکه با پرسشی درباره آنان به توصیفشان میپردازد.
با همین شیوه نیز از سمتها چپیها سخن میگوید، «أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ» آنگاه دستهی سوم را ذکر میکند، که گروه پیشتازانند، لذا با وصفیکه دارند قرآنکریم از ایشان سخن میگوید: «وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ»…
2– «أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ»و«أَصْحَابُ الْيَمِينِ»دو معنی در مفهوم ایمانی، هستند، که مربوط و متصل به یکدیگرند، آنان صاحبان میمنت و برکت و بهره و خوشبختی هستند.
در مقابل اصحاب ایمان، هرگاه کسانیکه کافر شوند هیچ چیز برایشان سودمند نمیافتد و بدیشان سود نمیرساند. – در آیات سورهی «الْوَاقِعَةُ» با تقسیمبندی سهگانهای انسانها، با تقسیمبندی در سورهی دیگر، دارای تمایز فاحش و آشکار است. در سورههای قبلی تقسیمبندی بر اساس «ایمان و کفر»، و «عمل نیک و شرّ» بود که سرانجام منتهی به بهشت و جهنم گردید؛ ولی در این سوره تقسیم بهشتیان، به دو گروه با امتیاز و دو جایگاه ویژه است.
«ازدواج ثلاثة» که در آیهی 7 سورهی واقعه آمده است، دو گروه آن «أَصْحَابُ الْيَمِينِ»و«السَّابِقُونَ»هستند؛ که هر دو از بهشتیان میباشند، در واقع دو گروه در مقابل گروه سوم که «أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ»، است؛ قرار دارند. در توصیف جایگاه « أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ»، صحبت از شعلههای آتش، آب جوشان، دود غلیظ و سرمای شدید است، در صورتیکه دو منزل گروههای دیگر، نعمت فراوان بهشت است. پس در واقع با توجّه به جایگاه و منزلگاه انسانها در قیامت همان دو دسته بوده و دستهی سومی وجود ندارد.
در پایان سوره، که لحظات احتضار و پایان عمر است، دو باره تقسیمبندی سهگانه مورد اشاره قرار گرفته، در پایان سوره «مقربین» به جای «السَّابِقُونَ»، و «أَصْحَابُ الْيَمِينِ» به جای «أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ»، و «الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ» به «أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ»، قرآن از آنان نام برده است.
3– در آیات 7و8 سورهی«زِلْزَالَ» که منتقد بدان استناد نموده، در واقع دو طیف مطرح است که صاحبان خیر و شرّ هستند؛ و قضیهی حساب و کتاب دقیق آنان مطرح است، و خداوند(جل جلاله) زرّهای خیر و شرّ و بدی آنان را نادیده و ناسنجیده و بدون پاداش، نمیگذارد، و از آن در نمیگذرد. اشاره به این است که در زمین دلهایی هستند، که چیزی از اعمال خود را کوچک و ناچیز نمیشمارند، خیر و خوبی باشد، یا شرّ و بدی. به حساب و کتاب و وزن و ارزش، بهائی نمیدهند، بلکه وجدانشان در هر علمی از اعمالشان به جنبش و تکان میافتد، بسان جنبش و تکان آن ترازوی دقیقی که اتمی «ذرهای» آن را بالا میبرد یا پایین میاندازد. طرف مقابل، دلهای دیگری هستند که در برابر کوهی از گناهان و نافرمانیها و سرکشی نمیجنبند، هیچ متأثر و منفعل نمیشوند. این دلها، دلهای سخت و نابهنجاری در زمین هستند. این دلها در روز حساب و کتاب زیر بارهای سنگین گناهان خود له و لورده میگردند. در آیات 7و8 سورهی زلزال، در روش و عملکرد را به تصویر میکشاند، که هر دو مربوط به دنیای انسان و میدان محاسبهی قیامتی است. که عمل هر دو گروه برگرفته از دو باور درونی یعنی «ایمان و کفر» است. که صاحبان ایمان به معنی قرآنی ذرّهای از اعمال خوب و بد را مورد ارزیابی قرار میدهند، و ذرهای از عمل خوب و بد را مورد ارزیابی قرار میدهند، و ذرهای از عمل بد را نادیده نمیانگارند، در مقابل صالحان عمل شرّ، خروارها عمل شر و یا کوهی فساد را نادیده گرفته و منشأ فتنه و فساد در جامعه انسانی میباشند. سرانجام جایگاه هر دو گروه و دسته «أأَصْحَابُ الْيَمِينِ» و صاحبان علم خیر، بهشت الهی؛ و صاحبان عمل شرّ و «أصحَابُ المشئمة»، آتش جهنم است.
سورهی مدّثر در آیات 39، 40و43 دو گروه «أَصْحَابُ الْيَمِينِ» و مجرمین را در مقابل هم قرار داده است. با بیان صریح، «أَصْحَابُ الْيَمِينِ» را در مقابل مجرمان قرار داده است، آنان در جایگاهشان در بهشت، از مجرمان که در «سقر» هستند علت سقری بودنشان را جویا میشوند؛ به این ترتیب اقرار به جرم خود میکنند. درست نقطه مقابل توصیف آیهی 18 سورهی بلد، که در آنجا وصف اهل ایمان مطرح است، ولی در اینجا صفات منفی اهل دوزخ و جایگاه ابدی آنان.
4– تقسیمبندی سهگانه در چارچوب بهشتی و جهنّمی سورهی «الرَّحْمَنُ» هم کاملاً محرز و مشهود است. از آیات 46 الی 60 از جایگاه گروهی از بهشتیان صحبت میکند، و از آیات 62 الی 76 از گروهی دیگر، که نعمتهای بهشتی و جایگاه آنان دارای تفاوت آشکار است، گاهی سیاق آیات تقسیمبندی در گروه بهشتیان را به سه دسته و گروه میرساند و تقسیمبندی سه گانه را تنها به بهشتیان اختصاص میدهد.
البته قبلاً اشاره گردید که این تقسیم بر اساس میزان ایمان و عمل صالح و التزام انسانها به دستورات الهی است. در سورهی فاطر آیهی 32 خداوند(جل جلاله) بهشتیان را به سه گروه و دسته: «ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ» و «مُقْتَصِدٌ» و «سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ» تقسیم میکند. و در آیهی 33 جایگاه آنان در بهشت و نعمتهای بهشتی آنان به تصویر میکشاند.
«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ» [فاطر/32]
«سپس کتاب را به بندگان برگزیده خود عطاء کردیم، برخی از آنان به خویشتن ستم میکنندَ، و گروهی از ایشان میانهروند، و دستهای از ایشان در پرتو توفیقات الهی در انجام نیکیها پیشتازند این واقعاً فضیلت بزرگی است.»
«جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَهَا يُحَلَّوْنَ فِيهَا مِنْ أَسَاوِرَ مِنْ ذَهَبٍ وَلُؤْلُؤًا وَلِبَاسُهُمْ فِيهَا حَرِيرٌ» [فاطر/33]
«باغهای اقامتی است که بدانها داخل میشوند، و در آنجاها با دستبندهای طلا و مروارید آراسته و پیراسته میگردند و جامعههایشان در آنجاها ابریشمین است.»
نتیجهگیری
1– اگر انسانها را در قیامت به دو دسته تقسیم میکند، دستهای مستحق رفتن به بهشت و دستهی دیگری مستحق رفتن به جهنّم باشند، هیچ تناقضی با آیات سورهی«الْوَاقِعَةُ» ندارند. زیرا از آن سه دسته «أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ» و «السَّابِقُونَ» هر دو بهشتی هستند و «أصحَابُ الَمشئَمَة» نیز مستحق رفتن به جهنم هستند، که همان دو دسته میشوند، و دستهی سوّمی با جایگاه سوّمی وجود ندارد.
2– از لحاظ عمل و پاداش و جایگاه به طور کلّی انسانها یا اهل ایمانند، یا فاقد باور؛ پس در دو گروه «مؤمن و کافر» با توجّه به عملکردشان در دو جایگاه استقرار مییابند – بهشت و جهنم – امّا بطور خاص مؤمنان در دو گروه ایمانی «السَّابِقُونَ» و «أَصْحَابُ الْيَمِينِ» قرار میگیرند. که درجهی قرب به خداوند(جل جلاله) و اخلاص در ایمان، و عمل سبقت در این امر، در «السَّابِقُونَ» بالاتر از «أَصْحَابُ الْيَمِينِ» هستند و در زمان هر پیامبری جمعی پیشتاز و اُسوه بودهاند، که در آغاز، دعوت آن پیامبر را لبیک گفته و عشق به خدا را بالاتر و محبوبتر از هر چیزی دانستهاند.
و در مقابل آنان«أَصْحَابُ الشِّمَالِ» است، که انسانهایی بیباور و ظالم و نافرمان هستند، و جایگاهی جز جهنم ندارند، که شامل طیفهای «مُشْرِکُونَ»، «مُنَافِقُونَ»، «مُنَافِقُونَ» و «فَاسِقُونَ» میباشند، و جایگاه همگی جهنّم است. امّا خود جهنّم بابها و جایگاههایی دارد، که شدیدترین جایگاه آن «دَّرْكِ الْأَسْفَلِ» است که مأوا و قرارگاه مُنَافِقُونَ میباشد.
منابع و مراجع
1- تفسیر ابن کثیر، دارالکتاب العربی، بیروت، 2005
2- تفسیر امام فخر رازی، المکتبة التوفیقیة، قاهرة، 2003
3- تفسیر فی ظلال، سید قطب، مصطفی خرم دل، نشر احسان، سال 1387
4- تفسیر نور، مصطفی خرم دل، نشر احسان، سال 1386
5- تفسیرالمیزان، محمد حسین طباطبایی، محمد جواد حجتی کرمانی، نشر فرهنگی رجا، 1366
6- تفسیرالمراغی، مصطفی مراغی، داراحیاء التراث العربی
7- تفسیرالمنار، رشیدرضا، دارالفکر، بیروت
8- فرهنگ لغات قرآنی « ناصر سبحانی»
برای دریافت کتاب به صورت pdf به لینک زیر مراجعه نمایید